عادت کردن همیشه بد نیست
اگر به چند عادت زیر مبتلا شوید زندگی خود را برای همیشه متحول کرده اید
و مهمتر آنکه:
نزد اطرافیان خود از محبوبیت و اهمیت بیشتری برخوردار خواهید بود
۱.وقت شناسی.
بجای بعد از ظهر ،عصر،چند روز دیگر از زمان دقیق تری برای قرار ملاقات ها استفاده کنید مثلا:
فردا شنبه راس ساعت ۱۰:۴۰دقیقه
۲.هنگام ترک هر محلی،این سوالات را از خود بپرسید
چیزی جا نگذاشته ام
موبایل
شارژر
کلید
سوئیچ
کیف
عینک و.
۳.هنگام انجام هر کاری از تکنیک مکث سه ثانیه ای استفاده کنید
قبل از هر کاری سه ثانیه صبر کنید تا کارها و گفتار و واکنش شما از حالت غیر ارادی به رفتار کاملن ارادی تبدیل شود در این صورت احتمال خطا را به حداقل می رسانید
۴.نمره دقیق اصالت،خوبی، بزرگی و شخصیت ما زمانی رقم خواهد خورد که از تعادل خارج شویم .
مواردی که ما را از تعادل خارج می کند چیست:
عصبانیت
خوشحالی زیاد
غم و غصه غیر منتظره
خلف وعده دیگران
گرسنگی
ودر خطر دیدن منافع خود
رفتار پسندیده را از اطرافیانتان الگو برداری کنید
و دو هفته آگاهانه آن رفتار را تکرار کنید تا به عادت خوب تبدیل شود
#مهراب_حیدری #روانشناسی
مدرس دوره های موفقیت
Piroz_20@
انگیزشی
بسیار زیبا و خواندنی
آرنولد شوارزنگر شخص دیگری است که آرزوی خود را به عمل و موفقیت تبدیل کرد. ابتدا او بهعنوان آقای جهان»، وزنهبرداری معروف، در انظار عموم ظاهر شد.
ولی شوارزنگر یک مردعضلهدار» معمولی نبود. او مردی بود با رؤیاها و اهداف فراوان. او تاجری ثروتمند، یکی از پردرآمدترین ستارگان سینما، و سرانجام فرماندار کالیفرنیا شد. به این ترتیب، به همهی رؤیاها و اهداف خویش دست یافت.
او که در اتریش متولد و بزرگ شد، از بچگی آموزش وزنهبرداری را شروع کرد. در هجده سالگی، اولین مسابقهی بدنسازی و یکی از پنج عنوان پیاپی آقای جهان» را برد. به امریکا مهاجرت کرد و به بردن مسابقات مشابه ادامه داد.
گرچه بیش از هر شخص دیگری در هنر بدنسازی ورزیده بود، دیگر برای او هماوردجویی محسوب نمیشد. او برای یافتن زمینههای دیگری جستجو کرد تا بتواند در آنها از استعدادهایش بهرهبرداری کند. آموزش او در رشد جسمانی به او یاد داد که آگاهی از آمادگی بدنی لازم است. او با اطلاع از این آگاهی، میخواست آن را تسهیم کند.
او زندگینامهای نوشت، آرنولد: تربیت یک بدنساز، که کتابی پرفروش شد. بعد آن را با کتابی دربارهی بدنسازی برای خانمها دنبال کرد که به ن یاد میداد چگونه با بهکارگیری آموزش بدنسازی سالم و سرحال شوند. این عمل منتهی شد به ایجاد حرفهی ورزشی مکاتبهای، و شرکتی برای ارائهی مسابقات بدنسازی. اینگونه کارها او را روی مسیری قرار داد که به موفقیت تجاری منتهی شد.
هدف بعدی او این بود که ستارهی سینما شود. حتی قبل از اینکه اولین نقش سینمایی خود را به دست آورد، این را هدف خود قرار داد که در حوزهی سینما به اندازهی بدنسازی معروف شود. پس از نپذیرفتن نقشهای جزئی، موقعی که بهعنوان بازیگر نقش اول فیلم ان بَربَری انتخاب شد، پشتکارش مؤثر واقع شد .این فیلم به مجموعهای از فیلمهای بزنبزنی منتهی شد که او را به یکی از پردرآمدترین بازیگران هالیوود تبدیل کرد.
موفقیت در سینما آرنولد را مغرور نکرد. او برای خود اهدافی جدید مشخص کرد، این بار در دنیای تجارت. در املاک و مستغلات سرمایهگذاری کرد، رستورانی زنجیرهای ساخت، و فعالانه در حرفههای دیگر شرکت کرد ـ و مولتی میلیاردر شد.
وقتی که موفقیتش زیاد شد، در هدف رؤیایی خود خواست تا به جامعه خدمت کند. به همه جای کشور سفر کرد تا سطح تندرستی و سلامتی جوانان را ارتقا دهد. به بخشهای مرکزی شهر رفت و بچهها را ترغیب کرد تا از جرم و خشونت اجتناب کنند، به مواد مخدر، اسلحه و جنایتکاران نه» و به تحصیلات بله» بگویند. او در چندسازمان خصوصی برای بهداشت و سلامت جسمانی نقش رهبری فعال را ایفا کرده است.
در سال 2003، آرنولد اعلام آمادگی کرد و با اکثریت قاطع بهعنوان فرماندار جدید کالیفرنیا انتخاب شد.
شما میتوانید چیزهای زیادی از این مرد یاد بگیرید. در تعیین اهداف به هیچ زمینهی خاصی محدود نیستید. آرنولد میتوانست آیندهاش را به بدنسازی محدود کند و بسیار هم موفق باشد، ولی رؤیای او بیشتر از اینها بود. او اهدافی بالاتر برای خودش تعیین کرد و برای نیل به آنها از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. او از موفقیتهایش یاد گرفت و دانش خود را در جنبههای دیگر زندگی تعدیل کرد.
مثل آرنولد با انتقاد دلسرد نشوید. منتقدان توانایی بازیگری او را در اولین فیلمهایش دستکم گرفتند، ولی او دلسرد نشد و هدفش را دنبال کرد تا یکی از پردرآمدترین بازیگران هالیوود شد.
کانال ما در تلگرام
Piroz_20@
Piroz_20@
به نام خداوند ثروتمند
اگر علاقمند به ایجاد کسب و کار جدید در اینترنت یا توسعه کسب و کار فعلی خود در ابر بزرگراه جهانی اطلاعات هستید باید یک طرح کسب وکار را به عنوان بخشی از مقدمات کار خود تدوین کنید دوستانم
همانند یک طرح کسب و کار مرسوم
طرح کسب وکار اینترنتی شما باید شامل جزییات کسب و کار همراه با نیازها و نتایج پیشبینی شده باشد
بعلاوه باید ماهیت منحصر به فرد تجارت الکترونیک را نیز مد نظر قرار دهید
هدف یک طرح کسب و کار
یک طرح کسب و کار طرح پیشنهادی یک کسب وکاری جدید است
این طرح تهیه میشود تا خواننده را به حمایت از پروژه پیشنهادی ترغیب کند
متنی زیبا از فروید پدر روان شناسی دنیا:
وقتى می شود دقایق عمرت را با آدم هاى خوب بگذرانى
چرا باید لحظه هایت را صرف آدم هایى کنى که با دل هاى کوچکشان مدام درگیر حسادت ها و کینه ورزى هاى بچه گانه اند.
یا مدام براى نبودنت
براى خط زدنت تلاش مى کنند؟
نه!
همیشه جنگیدن خوب نیست!
من همیشه جنگیده ام تا چیزى را عوض کنم.
اما این روزها فهمیده ام که با آدم هاى کوته نظر نباید جنگید.
فهمیده ام براى اثبات دوست داشتن نباید جنگید.
براى به دست آوردن دل آدم ها نباید جنگید.
براى اثبات خوب بودن نباید جنگید.
این روزها نسخه فاصله گرفتن را مى پیچم براى هر کسى که رنجم مى دهد.
از آدم هایى که زیاد دروغ مى گویند
فاصله می گیرم.
از آدم هایى که زیاد ظلم می کنند
فاصله می گیرم.
از آدم هایى که حرمتم را نگه نمی دارند
فاصله می گیرم.
با حقارت برخى آدم ها و دل هایشان نباید جنگید.
باید نادیده شان گرفت
و گذشت
و بخشیدشان.
نه براى این که مستحق بخشش اند.
براى این که من مستحق آرامشم.
رازهای روانشناسی در کانال
پیش از آغاز هر کسب و کار، این 5 مورد را در نظر بگیرید.
@Piroz_20
آمار نشان داده است که حدود دو سوم کسب و کارها دو سال پس از راه اندازی تعطیل می شوند، نیمی از تمام کسب و کارها پنج سال دوام می آورند و فقط یک سوم آنها می توانند تا ده سال به فعالیت خود ادامه دهند. اما چه راهکارهایی را باید به کار بست تا شانس موفقیت افزایش یابد؟
1⃣ اهداف عملی تعریف کنید.
در یک کسب و کار بطور معمول اگر همه دیدگاه ها و نظرات را در کنار هم قرار دهید به یک هدف اصلی خواهید رسید. این هدف می تواند کسب سود یا مجموعه ای از اهدافی بزرگتر باشد.
واقعیت این است که کارمندان باید از وظایف روزانه خود درک درستی داشته باشند تا بتوانند در مسیر مورد نظر ادامه راه دهند. هر چه گروه کارمندان شما بزرگ تر باشد، باید تمرکز بیشتری بر این موضوع داشته باشید. هر چه در تنظیم این معیارهای روزانه دقیق تر عمل کنید و آن را با هدف کلی سازمان هماهنگ تر کنید، کارمندان ارتباط بهتری با کار خود برقرار می کنند.
2⃣ بعضی مقیاس ها مانع بهره وری می شوند.
شاید بیشتر کسب و کارها اهداف مالی را مقیاسی برای اندازه گیری کار افراد بدانند. اما واقعیت این است که همه افراد باید به این درک برسند که ارزشی که از دستاوردهای هر تیم حاصل می شود معیار اصلی اندازه گیری خواهد بود. اهدافی که شما برای ارزیابی عملکرد گروه استفاده می کنید نمی توانند تنها معیار ارزیابی باشند. البته هدف اصلی هر سازمان باید همواره مد نظر باشد، اما روش دستیابی به آن هدف مهم است. گاه معیار شما میزان ساعتی است که هر کارمند کار می کند. اما این معیار نمی تواند به تنهایی نتیجه مطلوب را به همراه داشته باشد. هدف خود را قربانی مقیاس ها و معیارهای کوچک و کم ارزش نکنید.
3⃣ استخدام باید با دقتی خاص انجام شود.
نمی خواهیم منکر اثربخشی تمامی اقداماتی که شما در زمینه آموزش و یا بهبود فرهنگ سازمانی خود انجام می دهید بشویم. اما آنچه اهمیت دارد سیستم جذب کارمند شماست. افراد را به دلیل مهارتی که دارند استخدام نکنید. مهارت های حرفه ای قابل آموزش است. آنچه قابل آموزش نیست مهارت اجتماعی است. اگر افرادی که استخدام می کنید از خصوصیاتی مانند اشتیاق، همدلی و توانایی حل مشکل برخوردار نباشند، مهارت های حرفه ای آنها برای شما فایده ای نخواهد داشت.
4⃣ هرگز هیچ ایده ای را خیلی برای خود بزرگ نکنید.
نظر شما در مقابل آنچه بازار تعیین می کند اهمیتی ندارد. هر ایده ای باید برای سنجش ارزش آن در بازار مورد بررسی قرار گیرد. شما ممکن است مقادیر زیادی زمان، سرمایه و تلاش صرف ایده هایی کنید که هرگز موفق نخواهند شد. هر ایده ای باید با سرعت مورد آزمایش قرار گیرد تا میزان مقبولیت آن در بازار مشخص شود.
5⃣ آنقدر از موفقیت کارمندان خود شگفت زده نشوید که به نابودی خودتان بیانجامد.
تا زمانی که به هدف نهایی نرسیده اید نمی توانید از افراد تیم خود قدردانی کنید. واقعیت این است که اگر مرتب کارمندان خود را تشویق کنید، کار زیاد به هدف اصلی تبدیل می شود و نتیجه اهمیت خود را از دست می دهد. بنابراین برای ارایه پاداش و مشوق برنامه ای را با نظر خود کارمندان تعیین کنید. اما به آنان یادآوری کنید که این برنامه فقط در صورت دستیابی به اهدافی که برای آن بازه زمانی تعریف شده قابل اجرا خواهد بود.
قصد داریم خوانندگان عزیز وبلاگ ترمز بریدگان موفقیت را با روشهای قرن بیست و یکم در زمینه اشتغال آشنا کنیم.
این برنامه برای هر ایرانی در هر سنی، با هر سوادی، در هر جایی، با هر امکانی، قابل دسترس نیست. متأسفانه دانشگاههای ما به دلیل کهنه بودن آموزههایشان، مطالبی از زمینه کاربردی دانش نداشتهاند و فقط تئوری به بچهها آموخته شده است. امروز من به عنوان یک کارآفرین که دغدغه اشتغال جوانهای کشور را دارم میخواهم با شما گفتوگو کنم و بگویم که چرا به این سرنوشت دچار شدیم. اگر به اختصار بخواهم توضیح بدهم، باید به این موارد اشاره کنم:
۱. درآمد نفتی.
۲. نقش کمرنگ دانشگاهها.
۳. آشنا نبودن جوانان کشور با مدیران اجرایی.
۴. وفور مدرک. ۵. کپیکاری (چون ایدهای نداشتیم از کارهای دیگران کپی کردیم و چون این کار به دلیل نرخ تورم، بهره بانک، نزول پول سودآور نیست و درآمدزایی مشکل شده است، کارهایی را کپی کردیم که معلوم بود زیانده هستند.)
برای اینکه به دنیای جدید راه پیدا کنیم باید بیاموزیم که چه روشهایی در دنیا اجرا شده و از این تجارب موفق الهام بگیریم و هموطنهای عزیزمان را با شیوههای جدید کار و تجارت و درآمد و اشتغال آشنا کنیم.
در این سلسله نوشتارها قرار بر این شد که بر بستر کشاورزی، صنعت، بازرگانی، فرهنگ، خدمات و… ایدههایی را با شما عزیزان در میان بگذاریم. لازمه پیشرفت هر جامعهای، حتما خلاقیت و کارآفرینی است و امروز این نیاز معمولی نیست بلکه شرط بقای یک کشور است و اگر تا دیر نشده این ها را یاد نگیریم، باید با فقر و تنگنای مالی زندگی کنیم.
اگر ما از امروز بیاموزیم که چه نیازی از بشر هنوز بیپاسخ مانده، یک مخترع خواهیم شد. کشف نیازهای بیپاسخ ما را به یک مخترع و کارآفرین تبدیل میکند. اگر بخواهیم به این چالشها بپردازیم در وهله اول میبینیم با امکاناتی که در سرزمین ماست و داراییهای عینی ما محسوب میشوند آشنا نیستیم. ما هنوز نمیدانیم که چگونه انتهای همه رشتههایی که درس خواندهایم به بازار و اقتصاد ختم میشود و این بخش از زنجیره مغفول مانده است. ما درسی را خواندهایم اما نمیدانیم چگونه از این رشته میتوان پول ساخت. چگونه میتوان اقتصاد را رشد داد. ما در این سلسله مقالات میخواهیم آن حلقه مفقوده را پیدا کنیم و از تجربیات و دانشی که کسب کردهایم استفاده کنیم و بخش اقتصادی آن را هم بیاموزیم.
به عنوان مثال اگر بخواهیم درباره کشاورزی صحبت کنیم، کره زمین بدون دخالت بشر، در سال سی و سه هزار میلیارد دلار تولید میکند. منظورم آنهایی نیست که بشر در تولید آن دخالت دارد، منظورم مواردی بدون دخالت بشر است. ما اگر این توانمندی را بشناسیم، تردیدی نیست که میتوانیم از این ثروت بیکران که هر سال تولید میشود بهرهمند شویم. یک خانواده کُرهای را برای شما مثال میزنم که روی طناب رخت خانهشان، با آویختن کیسههای خرید و ریختن آب دریا در آن کیسهها، جلبک اسپیرونا تولید میکنند و کیلویی صد دلار به سازمانهای جهانی میفروشند. یعنی این خانواده ماهی پنج شش هزار دلار از طناب رخت خانهشان درآمد ایجاد می کنند.
ما نمیدانیم که سازمان جهانی خوار و بار، اعلام کرده که هفتاد هزار فرصت کشاورزی وجود دارد ولی آنچه از کشاورزی در کشور ما باقی است، به دویست یا سیصد عنوان نمیرسد. یعنی شصت و نه هزار و هشتصد فرصت کشاورزی در کشور ما مغفول باقی ماندهاست. ما هنوز نیاموختهایم که سرزمین ما هزاران گونه گیاه خودرو در طبیعت دارد، که خیلی از اینها ثروتهای بسیار زیادی را برای ما تولید میکنند. به عنوان مثال: کتیرا کیلویی دویست و چهل هزار تومان است، گل گاوزبان کیلویی صد و هشتاد هزار تومان، بابونه کیلویی سی هزار تومان است و بیشمار از این گیاهان خودرو که خداوند به ما ارزانی داشته است. ما باید کارهایی را که تا امروز پولمحور بوده است به دانشمحور تبدیل کنیم؛ چون جوانان ما پول ندارند و ما باید به جای پول و سرمایه دانش را جایگزین کنیم تا هر کس در هر سطح از سرمایه وارد مرحله کارآفرینی شود. به طور مثال، گیاه استدیا چهارصد برابر از شکر شیرینتر است و شما اگر این گیاه را در منزل داشته باشید کیلویی پنجاه هزار تومان قیمت برگ آن است؛ ولی هنوز هموطنان من با خون دل و رنج، گندم میکارند و کیلویی سیصد تومان میفروشند. پوست میوههایی که شما دور میریزید یک طعمدهنده بسیار عالی برای محصولات غذایی مثل بستنی، نوشابه، کیک و شیرینی است؛ ولی ما از آن بیخبریم و از آن بهره نبردهایم. ما هنوز یاد نگرفتهایم ضایعات میوهای را در بازار ترهبار، جمعآوری، شستوشو، برگهبرگه و به خشکبار تبدیل و به بازار عرضه کنیم. این کار سرمایهای نمیخواهد و فقط اراده و تصمیم شما را نیاز دارد. الان بشر موفق شده که با کار علمی درختان را بدون شاخه کند. یعنی ما که درختان را به فاصله ۵۰ متر از هم میکاشتیم، حالا به فاصله ۱۰ سانت ۱۰ سانت میکاریم. یعنی اگر ما یک هکتار زمین کشاورزی میگرفتیم، جوانان ما با پنجاه متر زمین میتوانند همان کار نسل گذشته را انجام بدهند. کشور ما با مشکل کمآبی روبرو است بنابراین باید با این روشها ارزش افزوده را زیاد کنیم.
بگذارید مثال دیگری بزنم. اگر ما بذرهای نایابی را که ایرانیها ندیدهاند بکاریم و بعد از چند ماه بذرگیری کنیم و مشابه خارجیها بستهبندی کنیم از هر مترمربع بین یک تا سه میلیون تومان میتوانیم درآمد ایجاد کنیم. ما هنوز نمیدانیم کاکتوسهای میوهدار یعنی چه. کاکتوسها را میشناسیم اما کاکتوسهایی در جهان هست، که میوههای گران قیمت میدهد. ما هنوز بلوبری، رزبری، کرانبری را نمیشناسیم که در آمریکا صد و بیست سال سابقه دارد. ما هنوز نمیدانیم که با یک عدد گندم میتوانیم ده هکتار را گندم بکاریم. ما هنوز نمیدانیم در شش ماه زمستان که گندم میکاریم تا در بهار شکوفه بزند میتوانیم این کار را در فریزر خانه انجام دهیم و زمینمان را شش ماه آزاد کنیم. گندم پانزده روز در فریزر میماند مثل اینکه شش ماه زمستان و پاییز را در زمین مانده است. ما برای روز مادر، گلهای گوشتخوار را در یک پشتبام تولید کردیم و چند ده میلیون تومان فروختیم.
در کشور ما که در صبح و ظهر و شام نود میلیون سفره باز میشود (یعنی خانوادهها به اضافه واحدهای تجاری، هتلها، کافیشاپها و…)، اگر ما قادر باشیم چیزی روی این همه سفره بگذاریم و از هر یک میلیون سفره یک ریال به ما برسد، ۳۴۷ میلیارد تومان درآمد خواهیم داشت.
در این یادداشت، که بحث ما درباره کشاورزی است میتوانیم هزاران فرصت کشاورزی را با هر توانی یا هر امکانی در هر استانی به سرانجام برسانیم و درآمد جدید و جالبی را به دست بیاوریم که قابل مقایسه با شیوههای گذشته نباشد.
از یازده اقلیمی که در جهان وجود دارد کشور ایران صاحب نه اقلیم است؛ امّا چرا ما میوههای جدید را روی سفرههایمان نمیبینیم؟ چرا این همه فرصتهایی که در زمینه لوازم آرایشی از طبیعت میتوان به دست آورد، در فرهنگ ایرانی وجود ندارد؟ ما پانزده کشور همسایه داریم که ۲میلیارد از ۶کشور جهان در آن ساکن هستند و همه آنها نیازمند همه چیز هستند. آیا به بازارهای گسترده پیرامون خودمان فکر کردهایم؟ آیا هنوز به این نکته پرداختهایم که تکتک شما خوانندگان خلاقیت میتوانید چه میزانی از این نیازها را تأمین کنید و در زندگی و کارتان تحول عمده ایجاد کنید؟ آیا ما نمیتوانیم فرآوری محصولاتی را که دیگران تولید میکنند انجام دهیم؟ یعنی اگر ما زمین، امکانات و آگاهی نداریم، میتوانیم از محصولات دیگران در منزل خودمان کارگاهی ایجاد کنیم و با مجوز قانونی در آنجا مشغول به فرآوری محصولات شویم. به عنوان مثال فرض کنید که میخواهیم یک ماسک صورت تولید کنیم که صد در صد طبیعی و بسیار برای مصرفکنندگان مفید و پر جاذبه است. احتیاج به بیست متر اتاق داریم. میتوانیم در سایت مشاغل خانگی ثبتنام کنیم:
و فرم ثبتنام را پر کنیم تا بیایند اتاق ما را ببینند و برای تولید محصولات غذایی، آرایشی، بهداشتی، دارویی و… مجوز بگیریم. این مجله متناسب با توان و امکانات و پولتان ایدههایی را در بستر کشاورزی به شما معرفی میکند که بتوانید اوقات فراغت خود و خانوادهتان را به درآمد و تولید اشتغال برگزار کنید.
ما در شهرهای بزرگ کشور هزاران هکتار فضای سبز داریم. در تهران پانزده هزار هکتار فضای سبز داریم که همه ساله صدها میلیارد هزینه میکنیم. آیا نمیتوانیم در این فضای سبز، گونههایی را بکاریم که سی سال دوام دارد و هرچقدر از آن را که خواستیم قیچی کنیم، روی ترازو بگذاریم و پول دریافت کنیم؟ پانزده هزار هکتار زمین مناسب با آب تصفیه شده و امکانات اقلیمی گوناگون هدر میرود. آیا شما هموطنان ما نمیتوانید برای اولین بار در جهان این شیوه را دگرگون کنید؟ آیا میدانید که در بستر کشاورزی چه ضایعات ارزشمندی وجود دارد که ما اصلا از آن استفاده نکردهایم؟
سی و هشت میلیون درخت خرما در ایران است. اگر برگهای خشک شده درخت خرما را به پول تبدیل کنیم برای صنایع کاغذ، مقوا، MDF یا ساخت بلوک ساختمانی قابل استفاده است.
آیا میدانید که پوشال برنج چه مواد اولیه ارزشمندی برای ایجاد هزاران هزار شغل است؟ آیا میدانید اگر زمینمان را، بدون آنکه فضایی اشغال کند لیف حمام بکاریم و آن را بستهبندی کنیم و به جای این لیفهای ایتالیایی و اتریشی که به ایران میآورند و به دلار به ما میفروشند، بفروشیم چه سودی خواهیم برد؟ این کار با سرمایهای اندک، مثلا با دویست- سیصد هزار تومان قابل انجام است. میتوانیم با این مبلغ و رنگها و شکلهای مختلف لیف حمام بکاریم و به بازار عرضه کنیم. آیا هیچوقت نشستهایم ببینیم در جای جای ایران چه پتانسیلهایی اطرافمان ریخته است که تا امروز از آن بیخبر بودهایم؟
رمز موفقیت،
شروع کردن است.
موفقیت ها با
تصمیم ها شروع میشوند زیرا تا
تصمیمی اتخاذ نشود،
تغییری در زندگی رخ نمی دهد،
تصمیم بگیرید تا آینده ای
را خلق کنید که دیگر هیچ شباهتی
به گذشته ی ناکام شما نداشته باشد
و بدانید که :
فاصله ی نداشتن و داشتن،
فقط یک خواستن است،
پس "بخواهید"
سلام
⭕️➕ این مقاله کوتاه رو هر از چندگاهی میخونم و هر دفعه تحت تاثیر قرار میگیرم. حتما بخونید
✅ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺍ ﺗﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻭﻟﻔﺎﻧ ﺎﻭﻟ .
ﺑﺮﻧﺪﻩ ﺟﺎﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﻓﺰ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۴۵
✨ پاﻭﻟ ﻣ ﻮﺪ : ﻫ ﺩﻭ ﺍﻟﺘﺮﻭﻧ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘ ﺩﺍﺭﺍ ﻋﺪﺩ ﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣ ﺴﺎﻧ ﻧﺴﺖ .
ﺎﻭﻟ ﻣﺜﺎﻟ ﻣ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻣ ﻮﺪ :
ﺳﺒ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣ ﺩﺍﺭﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﻥ ﻣﻠﺎﺭﺩ ﻫﺎ ﺍﻟﺘﺮﻭﻧ ﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ، ﻓﻘﻂ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣ ﻨﻢ .
ﻓﺮﺽ ﻨﺪ ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺍﻟﺘﺮﻭﻥ ﺭﺍ ﺑﺬﺍﺭﻢ " ﺍﺭ "
ﻋﺪﺩ ﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣ ﺍﺭ ﻋﺪﺩ ﺑﺴﺎﺭ ﺑﺴﺎﺭ ﻃﻮﻻﻧ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍ ﺍﻦ ﻪ ﺎﺭﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻨﺠﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﻨﻢ، ﻓﺮﺽ ﻨﺪ ﺁﻥ ﻋﺪﺩ ﺑﺰﺭ 23 ﺑﺎﺷﺪ .
ﺎﻭﻟ ﺛﺎﺑﺖ ﺮﺩ ﺩﺭ ﻫ ﺠﺎ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘ , ﺣﺘ ﺩﺭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍ ﺩﺭ ﻬﺸﺎﻥ , ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻫ ﺳﺐ ﺩﺮ , ﺑﻠﻪ ﻫ ﺷﺌ ﺩﺮ ﺪﺍ ﻧﻤ ﻨﺪ ﻪ ﺍﻟﺘﺮﻭﻧﺶ ﻋﺪﺩ ﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣ ﺁﻥ 23 ﺑﺎﺷﺪ .
ﺣﺎﻝ ﺍﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟ ﺑﺮﺩﺍﺭﻢ ﻭ ﺳﺐ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﺑﻨﺪﺍﺯﻡ , ﺍﺯ ﺍﺻﻄﺎ ﺍﺠﺎﺩ ﺷﺪﻩ , ﺍﻧﺮ ﺣﺎﺻﻞ ﻣ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻦ ﺍﻧﺮ ﻋﺪﺩ ﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣ ﺍﺭ ﺭﺍ ﺍﺭﺗﻘﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺜﻼ 26 ﻣ ﺭﺳﺎﻧﺪ . ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻟﺘﺮﻭﻧ ﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘ ﺑﺎ ﻋﺪﺩ ﻮﺍﻧﺘﻮﺍﻣ 26 ﺑﻮﺩﻩ , ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ ﺗﻐﺮ ﻣ ﺷﻮﺩ .
ﺟﻬﺎﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﺍ ﺣﻔﻆ ﺗﻮﺍﺯﻥ ﺧﻮﺩ , ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺭﺍﺶ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﺮ ﻣ ﺩﻫﺪ . ﺎﻭﻟ ﺑﺎ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺟﺎﺰﻩ ﻧﻮﺑﻞ ﻓﺰ ﺮﻓﺖ ﻭ ﻔﺖ :
ﺍﺮ ﻫﺮ ﺍﻟﺘﺮﻭﻧ ﺩﺍﺭﺍ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﺪ , ﺲ ﻫﺮ ﺷﺌ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻭﺍﺟﺪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺖ .
ﻭ ﺍﻣﺎ ﻧﺘﺠﻪ ﺮ :
ﻭﻗﺘ ﺳﺐ ﺑﺎ ﺍﺻﻄﺎ ﻮ , ﺗﻐﺮ ﺪﺍ ﻣ ﻨﺪ , ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻦ ﻭﻗﺘ ﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣ ﺮﻡ ﻭ ﻣ ﺑﻮﺳﻢ , ﻭ ﺎ ﻭﻗﺘ ﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﻣ ﺑﺨﺸﻢ .
ﻭ ﺎ ﻭﻗﺘ ﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺎﻪ ﺍﻡ ﻧﺎﺳﺰﺍ ﻣ ﻮﻢ ﻭ ﺎ ﻭﻗﺘ ﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺧﺎﺭﺵ ﻣ ﺩﻫﻢ
ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺯﻧﺠﺮﻩ ﺍ ﺍﺯ ﺗﻐﺮﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘ ﻣ ﺩﻫﻢ .
ﻫﺮ ﺍﻧﺪﺸﻪ ﺍ ﻪ ﺍﺯ ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﻣ ﺬﺭﺩ , ﺍﻟﺘﺮﻭﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺴﺘﺮﻩ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﻌﺎﺵ ﺩﺭ ﻣ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﺨﻮﺵ ﺗﻐﺮ ﻣ ﻨﺪ .
ﺍﻧﺪﺸﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﻣﺎﺩﻩ ﺗﺎﺛﺮ ﻧﻤ ﺬﺍﺭﺩ، ﺑﻠﻪ ﺍﻧﺪﺸﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻣﺮﺍ ﻏﻤﻦ ﻣ ﻨﺪ ﻭ ﺍﻦ ﺑﺰﺭ ﺗﺮﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫ ﺍﺳﺖ ﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣ ﺍﻓﺘﺪ .
ﺣﺮﻑ ﺁﺧﺮﻡ :
ﺍﺮ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺤﺒﺘ ﻪ ﺑﺎ ﺴ ﺮﺩﻩ ﺍﺪ , ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑ ﻣﻬﺮ ﺩﺪﺪ , ﻧﺎﺍﻣﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﺮﺩﻥ ﻧﺸﻮﺪ؛
ﻮﻥ ﺑﺮﺸﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺩﺮ , ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺩﺮ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺩﺮ را صد در صد ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﻳﺪ .
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻦ ﻣ ﻮﻨﺪ ﻋﻠﻢ ﺑﺮ ﺁﻣﻮﺯﻩ ﻫﺎ ﻓﻼﺳﻔﻪ ﻣﻬﺮ ﺗﺄﺪ ﻣ ﺯﻧﺪ . ﻮﻥ ﻓﻼﺳﻔﻪ ﻫﻤﺸﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﺰ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺴﺘ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺍﺳﺖ .
ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻧﺮ ﻫﺎ ﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﻃﻊ ﻣ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺯ ﻣ ﺮﺩﺩ
ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺯ ﺲ ﺮﺪ .
ﺍﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺟﺪ ﺑﺮﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻨﺎﺭﺵ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘ ﻧﺬﺭﻢ .
ﺩﺭ ﺴﺘﺮﻩ ﻬﺎﻥ ﻫ ﺍﺗﻔﺎﻗ ﺑ ﺩﻟﻞ ﻭ ﺑ ﺣﻤﺖ ﻧﺴﺖ .
ﻗﻮﺍﻧﻦ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﺎﺳﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻋﻤﻞ ﻨﻢ .
ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭﻭﻥ ﻭ ﺑﺮﻭﻧﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺘ ﻭﺻﻒ ﻧﺎﺷﺪﻧ ﺑﺪﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ شد
@piroz_20
@piroz_20
@piroz_20
درباره این سایت