قصد داریم خوانندگان عزیز وبلاگ ترمز بریدگان موفقیت را با روشهای قرن بیست و یکم در زمینه اشتغال آشنا کنیم.
این برنامه برای هر ایرانی در هر سنی، با هر سوادی، در هر جایی، با هر امکانی، قابل دسترس نیست. متأسفانه دانشگاههای ما به دلیل کهنه بودن آموزههایشان، مطالبی از زمینه کاربردی دانش نداشتهاند و فقط تئوری به بچهها آموخته شده است. امروز من به عنوان یک کارآفرین که دغدغه اشتغال جوانهای کشور را دارم میخواهم با شما گفتوگو کنم و بگویم که چرا به این سرنوشت دچار شدیم. اگر به اختصار بخواهم توضیح بدهم، باید به این موارد اشاره کنم:
۱. درآمد نفتی.
۲. نقش کمرنگ دانشگاهها.
۳. آشنا نبودن جوانان کشور با مدیران اجرایی.
۴. وفور مدرک. ۵. کپیکاری (چون ایدهای نداشتیم از کارهای دیگران کپی کردیم و چون این کار به دلیل نرخ تورم، بهره بانک، نزول پول سودآور نیست و درآمدزایی مشکل شده است، کارهایی را کپی کردیم که معلوم بود زیانده هستند.)
برای اینکه به دنیای جدید راه پیدا کنیم باید بیاموزیم که چه روشهایی در دنیا اجرا شده و از این تجارب موفق الهام بگیریم و هموطنهای عزیزمان را با شیوههای جدید کار و تجارت و درآمد و اشتغال آشنا کنیم.
در این سلسله نوشتارها قرار بر این شد که بر بستر کشاورزی، صنعت، بازرگانی، فرهنگ، خدمات و… ایدههایی را با شما عزیزان در میان بگذاریم. لازمه پیشرفت هر جامعهای، حتما خلاقیت و کارآفرینی است و امروز این نیاز معمولی نیست بلکه شرط بقای یک کشور است و اگر تا دیر نشده این ها را یاد نگیریم، باید با فقر و تنگنای مالی زندگی کنیم.
اگر ما از امروز بیاموزیم که چه نیازی از بشر هنوز بیپاسخ مانده، یک مخترع خواهیم شد. کشف نیازهای بیپاسخ ما را به یک مخترع و کارآفرین تبدیل میکند. اگر بخواهیم به این چالشها بپردازیم در وهله اول میبینیم با امکاناتی که در سرزمین ماست و داراییهای عینی ما محسوب میشوند آشنا نیستیم. ما هنوز نمیدانیم که چگونه انتهای همه رشتههایی که درس خواندهایم به بازار و اقتصاد ختم میشود و این بخش از زنجیره مغفول مانده است. ما درسی را خواندهایم اما نمیدانیم چگونه از این رشته میتوان پول ساخت. چگونه میتوان اقتصاد را رشد داد. ما در این سلسله مقالات میخواهیم آن حلقه مفقوده را پیدا کنیم و از تجربیات و دانشی که کسب کردهایم استفاده کنیم و بخش اقتصادی آن را هم بیاموزیم.
به عنوان مثال اگر بخواهیم درباره کشاورزی صحبت کنیم، کره زمین بدون دخالت بشر، در سال سی و سه هزار میلیارد دلار تولید میکند. منظورم آنهایی نیست که بشر در تولید آن دخالت دارد، منظورم مواردی بدون دخالت بشر است. ما اگر این توانمندی را بشناسیم، تردیدی نیست که میتوانیم از این ثروت بیکران که هر سال تولید میشود بهرهمند شویم. یک خانواده کُرهای را برای شما مثال میزنم که روی طناب رخت خانهشان، با آویختن کیسههای خرید و ریختن آب دریا در آن کیسهها، جلبک اسپیرونا تولید میکنند و کیلویی صد دلار به سازمانهای جهانی میفروشند. یعنی این خانواده ماهی پنج شش هزار دلار از طناب رخت خانهشان درآمد ایجاد می کنند.
ما نمیدانیم که سازمان جهانی خوار و بار، اعلام کرده که هفتاد هزار فرصت کشاورزی وجود دارد ولی آنچه از کشاورزی در کشور ما باقی است، به دویست یا سیصد عنوان نمیرسد. یعنی شصت و نه هزار و هشتصد فرصت کشاورزی در کشور ما مغفول باقی ماندهاست. ما هنوز نیاموختهایم که سرزمین ما هزاران گونه گیاه خودرو در طبیعت دارد، که خیلی از اینها ثروتهای بسیار زیادی را برای ما تولید میکنند. به عنوان مثال: کتیرا کیلویی دویست و چهل هزار تومان است، گل گاوزبان کیلویی صد و هشتاد هزار تومان، بابونه کیلویی سی هزار تومان است و بیشمار از این گیاهان خودرو که خداوند به ما ارزانی داشته است. ما باید کارهایی را که تا امروز پولمحور بوده است به دانشمحور تبدیل کنیم؛ چون جوانان ما پول ندارند و ما باید به جای پول و سرمایه دانش را جایگزین کنیم تا هر کس در هر سطح از سرمایه وارد مرحله کارآفرینی شود. به طور مثال، گیاه استدیا چهارصد برابر از شکر شیرینتر است و شما اگر این گیاه را در منزل داشته باشید کیلویی پنجاه هزار تومان قیمت برگ آن است؛ ولی هنوز هموطنان من با خون دل و رنج، گندم میکارند و کیلویی سیصد تومان میفروشند. پوست میوههایی که شما دور میریزید یک طعمدهنده بسیار عالی برای محصولات غذایی مثل بستنی، نوشابه، کیک و شیرینی است؛ ولی ما از آن بیخبریم و از آن بهره نبردهایم. ما هنوز یاد نگرفتهایم ضایعات میوهای را در بازار ترهبار، جمعآوری، شستوشو، برگهبرگه و به خشکبار تبدیل و به بازار عرضه کنیم. این کار سرمایهای نمیخواهد و فقط اراده و تصمیم شما را نیاز دارد. الان بشر موفق شده که با کار علمی درختان را بدون شاخه کند. یعنی ما که درختان را به فاصله ۵۰ متر از هم میکاشتیم، حالا به فاصله ۱۰ سانت ۱۰ سانت میکاریم. یعنی اگر ما یک هکتار زمین کشاورزی میگرفتیم، جوانان ما با پنجاه متر زمین میتوانند همان کار نسل گذشته را انجام بدهند. کشور ما با مشکل کمآبی روبرو است بنابراین باید با این روشها ارزش افزوده را زیاد کنیم.
بگذارید مثال دیگری بزنم. اگر ما بذرهای نایابی را که ایرانیها ندیدهاند بکاریم و بعد از چند ماه بذرگیری کنیم و مشابه خارجیها بستهبندی کنیم از هر مترمربع بین یک تا سه میلیون تومان میتوانیم درآمد ایجاد کنیم. ما هنوز نمیدانیم کاکتوسهای میوهدار یعنی چه. کاکتوسها را میشناسیم اما کاکتوسهایی در جهان هست، که میوههای گران قیمت میدهد. ما هنوز بلوبری، رزبری، کرانبری را نمیشناسیم که در آمریکا صد و بیست سال سابقه دارد. ما هنوز نمیدانیم که با یک عدد گندم میتوانیم ده هکتار را گندم بکاریم. ما هنوز نمیدانیم در شش ماه زمستان که گندم میکاریم تا در بهار شکوفه بزند میتوانیم این کار را در فریزر خانه انجام دهیم و زمینمان را شش ماه آزاد کنیم. گندم پانزده روز در فریزر میماند مثل اینکه شش ماه زمستان و پاییز را در زمین مانده است. ما برای روز مادر، گلهای گوشتخوار را در یک پشتبام تولید کردیم و چند ده میلیون تومان فروختیم.
در کشور ما که در صبح و ظهر و شام نود میلیون سفره باز میشود (یعنی خانوادهها به اضافه واحدهای تجاری، هتلها، کافیشاپها و…)، اگر ما قادر باشیم چیزی روی این همه سفره بگذاریم و از هر یک میلیون سفره یک ریال به ما برسد، ۳۴۷ میلیارد تومان درآمد خواهیم داشت.
در این یادداشت، که بحث ما درباره کشاورزی است میتوانیم هزاران فرصت کشاورزی را با هر توانی یا هر امکانی در هر استانی به سرانجام برسانیم و درآمد جدید و جالبی را به دست بیاوریم که قابل مقایسه با شیوههای گذشته نباشد.
از یازده اقلیمی که در جهان وجود دارد کشور ایران صاحب نه اقلیم است؛ امّا چرا ما میوههای جدید را روی سفرههایمان نمیبینیم؟ چرا این همه فرصتهایی که در زمینه لوازم آرایشی از طبیعت میتوان به دست آورد، در فرهنگ ایرانی وجود ندارد؟ ما پانزده کشور همسایه داریم که ۲میلیارد از ۶کشور جهان در آن ساکن هستند و همه آنها نیازمند همه چیز هستند. آیا به بازارهای گسترده پیرامون خودمان فکر کردهایم؟ آیا هنوز به این نکته پرداختهایم که تکتک شما خوانندگان خلاقیت میتوانید چه میزانی از این نیازها را تأمین کنید و در زندگی و کارتان تحول عمده ایجاد کنید؟ آیا ما نمیتوانیم فرآوری محصولاتی را که دیگران تولید میکنند انجام دهیم؟ یعنی اگر ما زمین، امکانات و آگاهی نداریم، میتوانیم از محصولات دیگران در منزل خودمان کارگاهی ایجاد کنیم و با مجوز قانونی در آنجا مشغول به فرآوری محصولات شویم. به عنوان مثال فرض کنید که میخواهیم یک ماسک صورت تولید کنیم که صد در صد طبیعی و بسیار برای مصرفکنندگان مفید و پر جاذبه است. احتیاج به بیست متر اتاق داریم. میتوانیم در سایت مشاغل خانگی ثبتنام کنیم:
و فرم ثبتنام را پر کنیم تا بیایند اتاق ما را ببینند و برای تولید محصولات غذایی، آرایشی، بهداشتی، دارویی و… مجوز بگیریم. این مجله متناسب با توان و امکانات و پولتان ایدههایی را در بستر کشاورزی به شما معرفی میکند که بتوانید اوقات فراغت خود و خانوادهتان را به درآمد و تولید اشتغال برگزار کنید.
ما در شهرهای بزرگ کشور هزاران هکتار فضای سبز داریم. در تهران پانزده هزار هکتار فضای سبز داریم که همه ساله صدها میلیارد هزینه میکنیم. آیا نمیتوانیم در این فضای سبز، گونههایی را بکاریم که سی سال دوام دارد و هرچقدر از آن را که خواستیم قیچی کنیم، روی ترازو بگذاریم و پول دریافت کنیم؟ پانزده هزار هکتار زمین مناسب با آب تصفیه شده و امکانات اقلیمی گوناگون هدر میرود. آیا شما هموطنان ما نمیتوانید برای اولین بار در جهان این شیوه را دگرگون کنید؟ آیا میدانید که در بستر کشاورزی چه ضایعات ارزشمندی وجود دارد که ما اصلا از آن استفاده نکردهایم؟
سی و هشت میلیون درخت خرما در ایران است. اگر برگهای خشک شده درخت خرما را به پول تبدیل کنیم برای صنایع کاغذ، مقوا، MDF یا ساخت بلوک ساختمانی قابل استفاده است.
آیا میدانید که پوشال برنج چه مواد اولیه ارزشمندی برای ایجاد هزاران هزار شغل است؟ آیا میدانید اگر زمینمان را، بدون آنکه فضایی اشغال کند لیف حمام بکاریم و آن را بستهبندی کنیم و به جای این لیفهای ایتالیایی و اتریشی که به ایران میآورند و به دلار به ما میفروشند، بفروشیم چه سودی خواهیم برد؟ این کار با سرمایهای اندک، مثلا با دویست- سیصد هزار تومان قابل انجام است. میتوانیم با این مبلغ و رنگها و شکلهای مختلف لیف حمام بکاریم و به بازار عرضه کنیم. آیا هیچوقت نشستهایم ببینیم در جای جای ایران چه پتانسیلهایی اطرافمان ریخته است که تا امروز از آن بیخبر بودهایم؟
رمز موفقیت،
شروع کردن است.
موفقیت ها با
تصمیم ها شروع میشوند زیرا تا
تصمیمی اتخاذ نشود،
تغییری در زندگی رخ نمی دهد،
تصمیم بگیرید تا آینده ای
را خلق کنید که دیگر هیچ شباهتی
به گذشته ی ناکام شما نداشته باشد
و بدانید که :
فاصله ی نداشتن و داشتن،
فقط یک خواستن است،
پس "بخواهید"
درباره این سایت